۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه

واقعه نويسي شستشوي مغزي و جنگ رواني (قسمت چهارم)

نجات تو در دروغ و انکار و تحریف است (بخشی از نامه یکی از اعضا به رهبری)

اسم من... مهندس سخت افزار کامپیوتر و مدیر مسئول نشریۀ تفکری... ـ اولين نشريه در زمينۀ دانش تخصصي تفكر هستم। ادارۀ اديان از من خواسته است شهادت دروغ بدهم و مرا تحت فشار گذاشته است كه از معلم خود شكايت كنم و به دروغ به او نسبت شيادي و كلاهبرداري بدهم. آنها مدتهاست از من مي‌خواهند كه در بارۀ استاد ايليا«ميم» طرح اتهام دروغين كنم و به او نسبت كذب و خلاف بدهم. من هم مثل دهها هزار نفر از جوانان و تحصیل کردگان اين مملكت، یکی از شاگردان استاد ایلیا «میم» هستم. تعداد زیادی از شاگردان استاد دارای موسسات فرهنگی و NGOهای مختلف در زمینه های علمی، فرهنگی، معنوی، زیست محیطی، آموزشی، موسسات انتشاراتی و نشریات هستند و من هم یکی از این افراد هستم. در این حرکت که با رهبری و هدایت استاد ایلیا «میم» صورت مي‌گیرد، من مسئول امور مالی و اقتصادی حرکت هستم و همیشه هر گونه فعالیت اقتصادی یا تبادل مالی زیرنظر من انجام شده است. در واقع، اعتماد استاد به من به حدی بوده که در این زمینه همه چیز را در اختیار گروه اقتصادی که من در رأس آن هستم قرار داده و خودش در این زمینه دخالتی نکرده و دخالتی نداشته. در خرداد 1386 بعد از سالها تهدید و خط و نشان کشیدن به منزل ایلیا ریختند و او را دستگیر کردند. چند روز بعد هم مرا به همراه چند نفر دیگر از شاگردان استاد دستگیر کردند. مرا بعنوان مسئول کل امور اقتصادی حرکت دستگیر کردند. اتهام من اقدام بر علیه امنیت ملی از طریق توهین به مقدسات... بود که البته هیچ وقت معنی این اتهام را نفهمیدم. در مدتی که در زندان امنیتی 209 بودم به شکلهای مختلف تحت شستشوی مغزی قرار گرفتم تا به معلم و استادم، ایلیا «میم» خیانت کنم. به شکل های مختلف او را ترور شخصیت مي‌کردند، به او دروغ مي‌بستند و تخریب اش مي‌کردند. اسناد زیادی بر علیه استاد جعل شده بود که هر کسی استاد را مي‌شناخت بلافاصله به جعلی بودن این اسناد و صحنه سازی بودن کل داستان پی مي‌برد. بخش عمدۀ بازجویی های من در بارۀ مسائل اقتصادی نبود چون دراین زمینه همه چیز شفاف و روشن بود بلکه بخش عمدۀ بازجویی های من در بارۀ خود ایلیا و ویژگی های فردی او بود. آنها به دنبال این مي‌گشتند که به هر قیمتی و هرطور که شده ایلیا را تخریب کنند. هم در ذهن من هم در ذهن شاگردان دیگر وهم برای همۀ مردم. دروغ و جعلی بودن دلایل و اسناد اهمیتی نداشت و فقط یک چیز مهم بود، تخریب شخصیت استاد و اینکه مردم او را قبول نداشته باشند. شرط آزادی و خلاص شدن ما بدون اینکه در مرحلۀ اول مستقیماً گفته شود یک چیز بود، انکار حقایقی که در بارۀ معلم خود مي‌دانستیم و قبول کردن دروغ هایی که آنها در بارۀ استاد مي‌ساختند. تقریباً همۀ بازجویی‌ها با شستشوی مغزی در جهت تخریب استاد همراه بود. روش اصلی شستشو استفاده از فشار روانی و جعل و مونتاژ کاری بود. حتی حرفها هم مونتاژ شده بود. مثلاً چهار نکتۀ بسیار روشن و خوب را از طریق حذف یک نکتۀ کلیدی و اساسی مطرح مي‌کردند و بعد آن چهار نکته کاملاً تاریک مي‌شد. به هر حال من باید چیزهایی را که یاد گرفته بودم انکار مي‌کردم. تأثیرات بسیار زیاد و بسیار خوب استاد را در زندگی خودم و بقیه انکار مي‌کردم، همۀ چیزهایی را که طی سالها دیده بودم و صدها چیزی که تجربه کرده بودم، انکار مي‌کردم تا بلکه مسئله‌ام حل مي‌شد. البته من انکار نکردم فقط اعتقادات اصلی‌ام را طی جلسات متعدد تفتیش عقاید، مخفی کردم و در نهایت بعد از نزدیک به دو ماه ماندن در سلول انفرادی، از زندان امنیتی 209 آزاد شدم. فعالیت مالی ما آنقدر محدود، شفاف و ساده بود که محل تردید و ابهامی وجود نداشت. همۀ چیزهایی که در بارۀ استاد شایعه کرده بودند، مطلقاً کذب و دروغ بود. از نظر مالی هم همۀ ما مي‌دانستیم که این حرفها تماماً دروغ و برای تخریب شخصیت استاد است. استاد حتی از کسی هم هدیه نمی گرفت و اگر کسانی تأکید داشتند که هدیه ای بدهند به ما یعنی واحد امداد تحویل مي‌دادند، و رسید مي‌گرفتند و در آن رسید همه چیز اعم از انگیزۀ هدیه، چگونگی تهیۀ مبلغ آن و دیگر مؤلفه‌ها قید مي‌گردید. در طول ده دوازده سال گذشته، ما حتی این پول‌ها را هم مصرف نکرده ایم بلکه اکثراً در بانک بوده. از طرفی جمع کل این مبلغ ناچیز است. استاد هیچ هدیه ای را به راحتی قبول نمی کرد و گاهی برای قبول یک هدیۀ کوچک ممکن بود بعد از سالها تصمیم بگیرد. مواردی که ما مجاز بودیم از منبع مالی استفاده کنیم محدود بود. مواردی مثل کمک به افرادی که راههای دیگری برای کمک به آنها وجود نداشت چه در بین شاگردان استاد و چه در سطح جامعه، تأمین مخارج اضطراری کسانی که همۀ زمان خود را صرف تحقیقات و کارهای مطالعاتی و تفکراتی مي‌کردند و منبع دیگری نداشتند. استاد گفته بودند که هر کس هدیه اش را خواست به او پس بدهید. و ما حتی بعد از گذشت ده دوازده سال مي‌توانستیم هر هدیه ای را پس بدهیم. حتی یک نفر بعد از حدود هفت سال آمد و گفت چیزی را که هفت سال پیش داده‌ام را به من برگردانید و ما هدیۀ او را بی کم و کاست به او برگرداندیم. البته این فرد در یک روزنامه و با تحریکات افراد دیگر به استاد توهین کرده بود که وقتی متوجه شدند، همه چیز سر جای خودش است. آن داستان هم نتوانست ادامه پیدا کند و آنجا هم تهمت‌ها دروغ ازآب درآمدند. در واقع هر کسی که استاد را مي‌شناخت با شنیدن این حرفها او را بیشتر باور مي‌کرد و ارتباطش با استاد قویتر مي‌شد. وقتی این دروغ را در آن روزنامه نوشتند، استقبال مردم و جوانان تا مدتها بعد از استاد بیشتر شد. دروغ بودن این حرفها مثل این بود که مثلاً تلاش کنند به کسی القاء کنند نور یعنی تاریکی و تاریکی یعنی نور. همۀ ما استاد را سالها تجربه کرده ایم. او دهها هزار نفر را در این سالها به خدا پیوند داده است. خدا را به زندگی دهها هزار نفر بازگردانده است. هزاران نفر را با تفکر و تحقیق آشنا کرده است. صدها متفکر، محقق، نویسنده و مدرس پرورش داده است. استاد به زندگی دههاهزار نفر، معنا داده است. به آنها هدف و هویت داده است بنابراین کذب بودن این حرفها برای کسانی که اورا مي‌شناسند نیازی به تفکر و تحلیل ندارد. بعد از آزادی من از زندان به من گفتند تعهد بده که با بقیۀ شاگردان استاد ارتباط نداشته باشی، من هم حاضر نشدم امضاء کنم اما آزاد شدم. چند ماه بعد، استاد ایلیا «میم» هم بعد از حدود شش ماه انفرادی از زندان خارج شد. بعد از خروج استاد اززندان 209، من چند بار دیگر به ادارۀ ادیان احضار شدم. ابتدا آنها از من خواستند که با استاد ارتباطی نداشته باشم و من از آنها خواستم تکلیف مبلغي را که دست آنهاست و ما خودمان امانت به آنها داده ایم روشن کنند. این مبلغ مربوط به افرادی دیگر مي‌شد اما آنها بعنوان اهرم فشار پول‌ها را نگه داشتند. در این چند ماه چند بار دیگر هم به ادارۀ ادیان احضار شدم. خواستۀ اصلی آنها از من این است که در بارۀ استاد شهادت دروغ بدهم. آنها مي‌گویند بیا و از استاد شکایت کن و بگو او به زور از تو و بقیه چک گرفته است. در حالی که واقعیت عکس این است. ما اگر به زور هم به استاد چک مي‌دادیم قبول نمی کرد و اگر هم کسی مي‌خواست در بارۀ یک تضمین مالی چک بدهد، به گروه اقتصادی و رأساً به من مي‌داد و ما هم اگر با این درخواست مواجه مي‌شدیم که چیزی را پس بدهیم فوراً پس مي‌دادیم. آنها مي‌گویند که من به دروغ بگویم که استاد از ما به زور چک گرفته است اما واقعیت این است كه ایشان نه به زور نه به نرمی از هیچ کس هیچ سندی نگرفته است. الان روزهاست که من تحت فشار هستم که از استاد شکایت کنم و به دروغ بگویم که استاد شیاد و کلاهبردار است. اگر من این شکایت کذب را از استاد بکنم، ظاهراً دیگر زندان نمی روم. آنها گفتند بیا با مشاوران حقوقی ما حرف بزن تا راهنمایی ات کنند که چه بنویسی. حالا هم مأمور ادارۀ ادیان هر یکی دو روز تماس مي‌گیرد و ازمن مي‌خواهد که بیایم و این شکایت دروغ را طرح کنم و شهادت دروغ بدهم و به جریان تخریب شخصیتی استاد بپیوندم. ظاهراً خیلی‌ها از طرف ادارۀ ادیان ماههاست با داستان مشابهی روبرو هستند. حتی ازماهها قبل از دستگیری استاد در روزنامه‌ها فراخوان مي‌کردند که بیایید از استاد رام الله شکایت کنید، اما کسی نمی رفت. بعد از دستگیری او هم فشارها به تعداد زیادی از شاگردان استاد و مردم بیشتر و بیشتر شد تا هر طور که شده بیایند و از استاد شکایت کنند. من گزارش های زیادی در این باره از دوستان مختلف شنیده‌ام که بعضی از آنها باور کردنی نیست وبهتر مي‌دانم خود آنها که در مرکز واقعه قرار داشته‌اند تعریف کنند. حتي شنيده‌ام كه بعضي از افراد خانواده ايشان هم تحت فشار قرار گرفته‌اند تا اين كار را بكنند. فکر نمی کنم در طول تاریخ تا این حد جعل سند، تهمت دروغ، شایعه سازی و مونتاژ کاری در بارۀ کسی انجام شده باشد. چند ماه پیش آنها یک وبلاگ بسیار توهین آمیز به نام ایلیا74 در بارۀ استاد راه اندازی کردند. تا آن زمان شاگردان استاد از اینکه استاد را در رسانه‌ها و اینترنت مطرح و معرفی کنند منع شده بودند اما بعد از این جرقه، سیل وبلاگها و سایتهای حامی استاد در اینترنت شروع شده که همین امروز مي‌توانید سری به اینترنت بزنید و ببینید چه خبر است. بعضی از دوستان ما مي‌گویند که برای ما فیلم‌ها و عکس های مونتاژ شده ای از استاد پخش کرده‌اند تا بلکه از طریق تخریب شخصیت او ما را از همراهی با ایشان بازدارند. مي‌گویند با فیلم های خانوادگی ایشان هم همین کار را کرده اند. آخرین باری که مرا به ادارۀ ادیان احضار کردند به برادر ایشان که او هم مدتی قبل از 209 آزاد شده بود و به دلیل جانباز بودن فوت کرده بود کلی بد و بیراه گفتند. به برادر دیگر ایشان هم که در 209 بود کلی تهمت زدند. در اين جلسه با چرب زباني و خوشرويي تصنعي با من برخورد كردند. برايم قهوۀ مخصوص آوردند و از من پذيرايي كردند. سپس به خانوادۀ قبلي استاد يعني برادران و خواهران ايشان حمله‌ور شدند و شروع به بدگويي و توهين در بارۀ خانوادۀ ايشان كردند. بعد مثل بارهاي قبل به خود استاد توهين كردند و تلاش كردند او را تخريب كنند و دست آخر از من خواستند تا براي تنطيم يك شكايت دروغ و طرح يك تهمت كذب با مشاور حقوقي اداره صحبت كنم. متاسفانه ادارۀ ادیان همۀ این کارها را به اسم اسلام و حکومت اسلامی و به اسم حاکمیت اسلامی و امام زمان انجام مي‌دهد. در جلسات بازجویی و در جلسات احضارهای بعد از بازجویی مدام مي‌گفتند که ما حاکمیت اسلامی هستیم. ما یعنی حکومت و برای همۀ شاگردان استاد موضوع اینطورجا افتاده که اینها همانطور که خودشان تأکید دارند، همان حکومت اسلامی هستند به همين دليل بسياري از جوانان و مردمي كه از شاگردان استاد هستند بدبين و زخم خورده شده اند. اما من و کسانی که از نزدیک با عملکرد این اداره آشنا هستیم بخوبی مي‌دانیم که این حرکات خودسرانه که آنها به حکومت نسبت مي‌دهند ارتباطی با حکومت اسلامی و حاکمیت اسلامی ندارد بلکه سوء استفاده از نام اسلام و امام زمان و نظام اسلامی است. حکومت اسلامی حافظ آبرو و حیثیت مردم است اما ادارۀ ادیان در این ماهها با تمام قوا و از همۀ راههای ممکن تلاش کرده است آبرو و حیثیت استاد را با توسل به انواع دروغ‌ها و جعل‌ها و صحنه سازي‌ها و جوسازی های کاذب از بین ببرد. من شنیده‌ام که حتی از مکالمات استاد با فرزند سه ساله شان هم به شکلهای دیگری بهره برداری شده است و این صداها به صورت دیگری مونتاژ شده اند. من بعنوان یک شهروند ایرانی، بعنوان یک مسلمان و بعنوان یک انسان از رهبرمان مي‌خواهم به این ظلم ها، به این دروغ ها، به این بی عدالتی‌ها به این روش های غیرانسانی و ضدبشری و ضدخدا، به این ظلم و دروغ هایی که به نام خدا و به نام اسلام و حکومت اسلامی و به نام امام زمان و حاکمیت اسلامی انجام مي‌شود پایان دهند. قرار است که اگر من حرفی در این باره بزنم و حقیقت را بگویم که در این چنددقیقه آن را بیان کردم، مرا دوباره به زندان ببرند. از یازده سال قبل دهها هزارتن از شاگردان استاد حامی نظام اسلامی بوده‌اند اما بعد از دستگیری استاد به اتهام سخنرانی های یازده سال قبل او و به اتهام واهی فرقه سازی، همۀ این جوانان بدبین و گریزان شده اند. آنها به چشم خود دیده‌اند که چطور به نام خدا و اسلام و حکومت اسلامی، با صدها دروغ و جعل و مونتاژ و به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن، ادارۀ اديان شخصیت معلم محبوب آنها را تخریب کرده است و سعی کرده که با استفاده از هر دروغ و نیرنگی او را بی آبرو و بی اعتبار کند. به ما گفته‌اند که حکومت به استاد اجازه نمی دهد با مردم ارتباط داشته باشد، گفته‌اند هر چیزی که استاد دارد توقیف است و جزء اموال حکومت اسلامی است، گفته‌اند تا زمانی که استاد علناً خود را و گذشتۀ خود را انکار نکند با حبس سنگین و اعدام خود و شاگردانش مواجه است. از شما رهبر فرزانه و مهربان مي‌خواهیم که ما را از این ظلم بی سابقه که پر از دروغ‌ها و حقه‌ها و نیرنگ هاست نجات دهید. نه فقط ما را بلکه اسم اسلام و حکومت اسلامی را که اینها به بدترین چیزها آن را آلوده کرده اند، نجات دهید. اسم و آبروی امام زمان را نجات دهید. به نام خداوندی که حی و حاضر است، به نام خداوندی که شاهد است از شما مي‌خواهیم که از حق معلم ما و از حق دهها هزار تن از جوانان مسلمان این سرزمین دفاع کنید و به این ظلم و دروغ و بی عدالتی پایان دهید.

۲۸ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام خدمت همه دوستان

به پاس و احترام تمام مقاومت‌ها و صبوري‌هايي كه در اين مدت (نزديك به دوسال) همسر استاد ايليا رام الله در برابر تمام تهاجمات رواني، شكنجه‌ها، دروغ ها، تهمت‌ها، بي عدالتي‌ها، سرقت و توقيف اموالشان، نگراني از سرنوشت و سلامت شاگردان و حتي برخوردهاي فيزيكي اداره اديان از خود نشان دادند و به خاطر فرزندان دلبند استاد ايليا كودكاني كه مورد شكنجه‌هاي فراوان از طرف ادراه اديان وزارت اطلاعات قرا گرفتند كه كمترين آن دوري از پدرشان هست و در راستاي حمايت و همراهي بسيار كوچك از اين خانواده الهي؛ از امروز تا هر زمان كه ايجاب كند، نامه هاي مربوط به خانم پريا و دو كودك دلبند استاد را به همراه دوستانم در اين وب لاگ مي گذاريم.

اين كوچكترين حمايت و كمترين نشانه از هم خانوادگي (باطني) ما با استاد و همسر و فرزندان ايشان است.

خداوند و حزب خداوند همواره پيروز است.

ناشناس گفت...

دوستان و همراهان ال یاسینی عزيز، سلام...

برای بی اثر کردن حقه ها و ترفندهای ابا که قصد دارد با بی خبرگذاشتن از مرتضی رسولیان روحیه ما را تضعیف کند، از شما دعوت مي كنيم اگر خطاب به مرتضاي عزيزمان حرف يا نامه اي داريد ، يا از او خاطره اي شنيدني داريد، براي ما در قسمت نظرات ارسال كنيد تا منتخب آنها را در اين وبلاگ نمايش دهيم.

ناشناس گفت...

بسم الله الرحمن الرحیم

«به نام پروردگار قادر ، جداکننده ی حق از باطل »

« اولین بیانیه ی انجمن طنز پردازان ال یاسین »



با توجه به گذشت دو هفته از بازداشت مجدداستادایلیا.م (پيمان فتاحي)در 25دی ماه 87 ودستگیری وحشیانه پنج تن از اعضای مرکزی جمعیت ال یاسین بدون داشتن حکم قضایی و دلیل موثق به اطلاع می رسانیم اعضای انجمن طنز پردازان ال یاسین در پاسخ و اعتراض به ديدگاههاي واقدامات جاعلانه و شيادانه اداره برخورد بااديان اطلاعات (دایرۀ مذاهب )مشهور به ابا با زبانی تلخ و طنز گونه چهره ی پلید در عین حال پنهان ابا را برای اذهان عمومی آشکار سازیم1؛

اقدامات انجمن طنز پردازان به شرح زیر است:

افشای زاویای مختلف افکار ،رفتار ، منش و اعقاید ضد بشری و ضد اسلامی و در عین حال مذهب نمای ابا.
اطلاع رسانی جمعی برای آگاهی از وجود اداره ای مخوف به نام ابا (در ایران و جهان )
رشد تصاعدی وبلاگ ها در صورت فیلتر شدن آن.
در صورت گسترش برخي فعاليتهاي تخريبي رسانه ای نسبت به استاد ایلیا( ضبط و فيلم اعترافات دروغين ، مونتاژ هاو اسناد و مدارک جعلی)اقدامات را آینه وار پاسخ خواهیم داد.
انتشار کتب الکترونیک طنز در افشای اقدامات دایره مذاهب
انتشار محصولات مولتی مدیا (شعر و ترانه و کلیپ و ...) به شکل طنز
این اقدامات تا آزادی استاد ایلیا.م و شاگردانش ادامه خواهد یافت و هر روز بر شدت آن افزوده خواهد شد.

ما وظيفه خود دانستيم که با این اقدام گامی در جهت افشای باطل بر داریم.



به امید آشکاری حقیقت
www.tanz-news-yassin.blogfa.com
www.eba-nameha.blogfa.com
www.togiholmasael-eba.blogfa.com
www.didgahe-eba.blogfa.com
www.farhangdaneh-eba.blogfa.com
www.tanz-yassin.blogfa.com
www.ashare-yaasin.blogfa.com

ناشناس گفت...

ببوسالاری

البته قرار نیست این مطلب را هیچ خارجی بخواند، چون من هم مثل شما به این نتیجه رسیدم ‏که این بچه عقب مانده مان را بهتر است خودمان به نیش بکشیم و تنهایی دردسرهایش را ‏تحمل کنیم تا اینکه هر روز تشک های دیشب اش را پهن کنیم جلوی چشم همسایه که از وسط ‏تنگه هرمز هم آن را ببینند. اصلا موضوع این چیزها نیست، موضوع چیزهای دیگری است.‏
تلفات هوای تهران از ارتش آمریکا بیشتر است
اگر فرض کنیم که مسوول مرگ همه کسانی که در عملیات انتحاری عراق می میرند، ‏آمریکایی ها هستند و اگر فرض کنیم مسوول مرگ همه شیعه ها و سنی هایی که سالهاست در ‏عراق و کشورهای مسلمان همدیگر را کشته اند آمریکایی ها هستند و اگر فرض کنیم که ‏مسوول مرگ مسلمانانی که در هنگام زیارت کربلا و نجف هر سال همدیگر را زیر دست و پا ‏له می کنند آمریکایی ها هستند و اگر فرض کنیم مسوول همه آدم ربایی ها و کشتن افراد ‏بوسیله آدم ربایان آمریکایی ها هستند و اگر فرض نکنیم که اگر آمریکا به عراق حمله نکرده ‏بود، وجود صدام حسین بطور عادی در هر ماه حداقل باعث کشته شدن هزار نفر در عراق ‏نمی شد، و با همه این موارد اگر کل تلفات جنگی آمریکا در این سالهای حمله به عراق را ‏محاسبه کنیم، بطور متوسط میزان تلفات جنگ در عراق در پنج سال گذشته روزانه 100 نفر ‏بوده است، در حالی که میزان تلفات ناشی از آلودگی هوای تهران، روزانه 150 نفر است و ‏هر روز فقط در تهران 150 نفر بخاطر نداشتن یک حکومت باشعور که بتواند شهرداری ‏تهران را اداره کند کشته می شوند.‏
نتیجه گیری: میزان تلفات هوای تهران از تلفات ارتش آمریکا در عراق بیشتر است.‏
تلفات جاده های ایران از اسرائیل بیشتر است
اگر فرض کنیم اسرائیل با همین شدت که غزه را بمباران می کند، نه به مدت یک ماه بلکه ‏دوازده ماه در سال و نه فقط امسال بلکه به مدت سی سال به حمله به غزه ادامه بدهد، و اگر ‏فرض کنیم که تمام تلفات فلسطینی ها از نظامیان باشد و هیچ کدام از فرماندهان و نیروهای ‏حماس کشته نشده باشد، در بدترین حالت اسرائیل در حالت حمله شدید خود روزانه 50 ‏فلسطینی را می کشد، در حالی که جاده های ایران بطور معمول و هر ماهه و به مدت سی ‏سال است که هر روز 90 نفر را می کشد.‏
نتیجه گیری: میزان تلفات جاده های ایران از اسرائیل بیشتر است
دزدیهای مفسدین و اشتباهات پابرهنگان
اگر فرض کنیم تمام اموالی که توتال به خانواده هاشمی رشوه داده است، واقعا داده شده باشد و ‏اگر فرض کنیم که مهدی و محسن هاشمی 50 میلیون دلار پول را به دست آورده باشند و اگر ‏همه شایعات مربوط به ثروت علی هاشمی درست باشد و اگر تمام خانه هایی که گفته می شود ‏یکی از اعضای فامیل هاشمی در تورنتو دارد، واقعا متعلق به خانواده هاشمی رفسنجانی باشد ‏و از جمله قهوه خانه های ریپوبلیک هم که متعلق به هاشمی های دیگری است مال هاشمی ‏رفسنجانی باشد و قطعا هم از راه بالاکشیدن اموال عمومی و استفاده از بیت المال به دست آمده ‏باشد.حتی اگر تمام اموالی که یک
آقایی به اسم بیات در بلژیک دارد، متعلق به بیات نباشد و ‏بیات اسم مستعار رفسنجانی باشد و اگر فرض کنیم تمام آن چه محسنی اژه ای هم در دادگاه به ‏کرباسچی نگفت [اما خدابیامرز زواره ای و دیگر اعضای جناح راست گفتند و بعدا معلوم شد ‏خودشان هزار ماشاله دارند] درست باشد و او از همه رشوه گرفته باشد و سیصد سکه رشوه ‏داده باشد و اگر فرض کنیم شایعات و مزاح ها هم صحت داشته باشد، کل اموال مسروقه و به ‏یغمارفته توسط خانواده هاشمی و دوران خاتمی [یعنی در هجده سال گذشته] احتمالا چیزی در ‏حدود صد میلیون دلار خواهد شد، که این مبلغ معادل اتلاف بیت المال و
بودجه دولت توسط ‏دولت احمدی نژاد در عرض 12 ساعت در چهار سال گذشته است. ‏
نتیجه گیری: خطر پابرهنه از دزد بیشتر است
دیکتاتورها و بی عرضه ها
اگر فرض کنیم که رژیم رضاشاه پهلوی یک حکومت دیکتاتور بود که مخالفانش را با تزریق ‏آمپول هوا در زندان می کشت و اگر فرض کنیم خیلی از زندانیان رضاشاه که در زندان به ‏دلیل ابتلای به تیفوس مردند، توسط رضاشاه کشته شده باشند و با همه اینها اگر تصور کنیم که ‏حکومت رضاشاه معروف به قلدر حکومت یک بیسواد بود که دشمنانش را می کشت، تعداد ‏کل کشتگان حکومت رضا شاه در طول بیست سال، از تعداد تلفات یک ماه یخبندان دولت ‏احمدی نژاد که در آن هزار نفر به دلیل بی عرضگی دولت از سرما مردند، کمتر بود.‏
نتیجه گیری: خطر معجزه قرن بیست و یکم از دیکتاتور قرن بیستم کمتر است.‏
پلیس ها و دزد ها
اگر فرض کنیم یک زن پزشک با نامزدش در یک بیابان گرفتار شوند و ده نفر دزد کثیف و ‏رذل و بی شرم و ظالم آنها را پیدا کنند و متوجه شوند که آن دو نامزد هستند و زنی که همراه ‏مرد است پزشک است و متوجه شوند که زن مذکور، از سرو رویش می بارد که خانم ‏محترمی است، احتمالا در بدترین حالت تمام اموال آنها را می دزدند و می روند، اما اگر همان ‏موقع نیروی انتظامی همدان سربرسد و همین خانم دکتر را با نامزدش بگیرند و به نیروی ‏انتظامی ببرند، احتمالا به زن مذکور تجاوز می کنند و اگر خوش شانسی خاصی نیاورد، او را ‏می کشند.‏
نتیجه: مواظب باشید هرگز از دزد به پلیس همدان شکایت نکنید.‏
‏..... و ادامه ماجرا
امروز می خواستم درباره این بگویم که ما تا چهار سال قبل با سالی 15 میلیارد دلار درآمد ‏ارزی کشورمان اداره می شد و تقریبا تمام شاخص های اقتصادی مان از امروز جلوتر بود، و ‏می خواستم بگویم که ما در هر سال پانزده میلیارد دلار( به اندازه بودجه یک سال نفت) فقط ‏از درآمد مشترک حوزه پارس جنوبی را بخاطر بی عرضگی و بی برنامگی دولت احمدی ‏نژاد از دست می دهیم..... و می خواستم بگویم که میزان اتلاف هزینه ناشی از وجود یک و ‏نیم میلیون تا دو میلیون نفر معتاد در ایران که باعث شده است ایران مهم ترین تولید کننده، ‏عبور دهنده، مصرف کننده و مبارزه کننده با
مواد مخدر باشد از کل تلفات قاچاق انسان در ‏جهان و از تلفات جنگ ویتنام بیشتر است و به عبارتی ما به عنوان ام القرای اسلام، بیش از ‏تمام جهان فاسد موجود فاسد پرورش می دهیم...... و می خواستم بگویم که آمریکا که به ‏عنوان جنایتکار علیه اش شعار می دهیم و اسرائیل که ما به عنوان تروریسم دولتی آن را می ‏شناسیم... در حالی که تعداد کسانی که در عدالت گستر ترین دولت حکومت پابرهنگان از ‏گرسنگی در دو سال گذشته مردند 48 نفر بوده است.... و می خواستم بگویم..... راستی، من ‏این حرف ها را برای کی می زنم؟
نتیجه گیری اخلاقی: تلفات ناشی از حماقت از تلفات ناشی از جنایت بیشتر است
ابراهيم نبوي e.nabavi@roozonline.com - سه شنبه 8 بهمن 1387 [2009.01.27]

ناشناس گفت...

ومن جز دعا کاری از دستم بر نمی آید که خود زخم خورده ی این دورانم

ناشناس گفت...

دوستداران استاد ایلیا در سایت YAHOO 360 :

http://360.yahoo.com/profile-hTHKnjE0d7_Es4xke5_EWg--?cq=1

ناشناس گفت...

ساخت فیلم های اعترافات دروغین با تکیه بر روش مونتاژ، از جمله فرمولهای دژخیمان امنیتی برای تخریب نخبگان و روشنفکران ایرانی محسوب می شود. نمونه بارز آن فیلم مونتاژ سخنان متفکر بزرگ – استاد ایلیا – می باشد. این فیلم مونتاژی را می توانید به elyasin-efshagary.blogspot.com همراه اصل آن در آدرس زیر ببینید :

ناشناس گفت...

مهدي كروبي دبيركل حزب اعتماد ملي در نامه‌ سرگشاده اي به غلا‌محسين محسني‌اژه‌اي وزير اطلا‌عات از ابا(اداره برخورد با اديان) انتقاد كرد. كروبي در اين نامه كه روز چهارشنبه گذشته(7 اسفند) منتشر شد، با اشاره به «فشار و محدوديت‌هاي پي‌درپي» عليه دراويش گنابادي بر‌خلا‌ف اسلا‌م و قانون، به طرح اين سوالا‌ت مي‌پردازد كه: «اين كارها بر اساس كدام مجوز شرعي و قانوني انجام پذيرفته است؟... چه داعيه‌اي داريم كه براي خودمان حادثه‌آفريني كنيم؟...
«...در مقام حافظ امنيت عمومي و مصالح عالي نظام دست‌هاي پنهاني كه قصد دارند نظام اسلا‌مي را به حكومتي فرقه‌اي تبديل و ماهيت واقعي آن را استحاله كنند شناسايي فرماييد...

كامبيز روحي گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

نامه یکی از مادران ایلیا به او

کانون مادران ایلیا

ناشناس گفت...

آیا می دانستی؟
آیا می دانستی دامها مخفی و مختلف هستند و نمی توان آنها را به راحتی دید؟

فقط کسانی می توانند وارد آنها نشده و گرفتار نشوند که هوشیار و بینا باشند و خوب گوش کنند و تدبیر کنند؛ کسانیکه بارها و بارها تذکرات را مرور می کنند و تحت هیچ شرایطی هوشیاری شان را از دست نمی دهند و مسائل را بسیار جدی می گیرند.
ماموران دایره مذاهب وزارت اطلاعات راههای مختلفی برای به دام انداختن افراد دارند. با بررسی نمونه های موجود می توانیم روشهای کثیف آنها را بازیابی کنیم.

ناشناس گفت...

چه بسیار زیباست برگشتن

ناشناس گفت...

سخنی به دژخیمان ابا (سوتی وزارت اطلاعات ایران)

اگر تمام شاگردان را دستگیر کنند باز هم جریان هدایت الهی راه خود را در دل شاگردان جدید باز میکند.

کدام تعالیم الهی و اندیشه در طول تاریخ از بین رفته که این اندیشه از بین برود.

اگر ما را دستگیر کنید اعضای خانواده ما و دوستان و آشنایان ما جریان را دست میگیرند. اگر آنها را دستگیر کنید دوستان دوستان ما حرکت میکنند.

حتما شما نمیدانید که:

اگر یک سخن ناقص و خراب از بزرگترین تریبون ها زده شود تاثیر ندارد. ولی اگر یک سخن ناب در یک جای متروک دفن شده باشد مطمئن باشید آن سخن جهانی میشود.

سخن استاد ما ایلیا میم رام الله سخن ناب است و با دستگیری دویست هزار نفر هم از بین نمیرود.

ناشناس گفت...

ابا (اداره برخورد با ادیان) را از اسامی شان بشناسیم...


قصابان اندیشه
سلاخی اندیشه ها، تکه تکه کردن افکار و سربریدن حقایق با انواع قیچی های سانسور و ساطورهای تحریف، ابا را به قصاب اندیشه های نخبگان ایران تبدیل کرده است.

جلادان عقاید
قربانی کردن صاحبان عقاید، مدفون کردن دیدگاهها و افکار آنان با حبس، زندان، حصر، ممنوعیت هر نوع روش ابراز عقیده اداره ادیان را به جلاد عقیده مشهور کرده است...

ناشناس گفت...

درود بر شما
جمعیت جوانان ال یاسین با هدف گسترش تعالیم استاد بزرگ،ایلیا آغاز به کار نمود.
یا حق

ناشناس گفت...

«به نام پروردگار قادر ، جداکننده ی حق از باطل»


«دومین بیانیه ی انجمن طنز پردازان ال یاسین»

اعضای انجمن طنزپردازان ال یاسین، با توجه به حبس طولانی مدت و عدم آزادی استاد «ایلیا میم» (رهبر جمعیت ال یاسین)، بی خبری از وضعیت ایشان و احتمال امتداد یافتن تزریقات مشکوک و خونریزی های مجدد و انواع پروژه های تخریب و ترور معنوی ایشان و از سوی دیگر ضرب و شتم و اعمال فشارها و درخواست های غیر قانونی از اعضای بازداشت شده جمعیت ال یاسین توسط دایره مذاهب وزارت اطلاعات، آغاز سال نو و عید نوروز را به رسمیت نشناخته و عید را آن زمانی می دانند که عدالت و راستی و آزادی بیان برقرار باشد و استاد ایلیا در بند نباشد.

طنزپردازان ال یاسین مصرانه خواستار آزادي هرچه سريعتر معلم بزرگ خود، اعضای دربند جمعیت ال یاسین، خانم ها نازی حسامی و میترا نجفی و آقایان مرتضی رسولیان و علیار نیک فرمان و دیگر صاحبان اندیشه و تمامی قربانیان عداوت هستند.

این انجمن، از تمامی آزاداندیشان زخم خورده و آسیب دیده از جلادان اندیشه که با بی عدالتی ها و ظلم های روزافزون مواجه‌اند، از تمامی عدالت‌خواهان و آنان که عزیزانشان در بند اهریمن ضد آزادی اندیشه و بیان هستند و علیرغم دادخواهی و درخواست های مکرر ظلم ستیزی مورد حمایت داخلی قرار نگرفته اند، دعوت می‌کند اعتراض و دادخواهی خود را به شکل متن، تصویر ، کاریکاتور، فایل های صوتی و ... به زبان طنز تلخ برای انجمن ارسال نمایند تا به واسطه ی گویاترین و ملموس ترین زبان واحد جهانی که متن و تصویر است، فریاد ظلم ستیزی خود را به گوش رهبران دادگستر و عدالت خواهان و مدافعان حقوق بشر برسانیم.

ما، هم صدا با تمام آزادیخواهان عدالت طلب دنیا، تفتیش عقاید و اعمال خشونت های قرون وسطایی را محکوم کرده و خواستار برپایی عدالت و راستی هستیم.


به امید آشکاری حقیقت
انجمن طنز پردازان ال یاسین
نیمه آخر اسفند 1387

ناشناس گفت...

اعضای انجمن طنزپردازان ال یاسین آغاز سال نو و عید نوروز را به رسمیت نمی شناسد

هفت شین

شستشوی مغزی... شلاق... شنود ... شوکر... شهوت ... شاکی سازی ... شکنجه ی سفید
http://7shin-eba.blogfa.com/

ناشناس گفت...

کانون حقوق بشر و روابط بین الملل ال یاسین از گروه های پزشکی حقوق بشر خواستار رسیدگی و کمک فوری شد

گزارش های رسیده حاکی است علیرغم بحرانی تر شدن وضعیت جسمانی خانم نازی حسامی، مسئولین پرونده کماکان از ملاقات اعضای خانواده با وی جلوگیری می کنند. از سوی دیگر تلاشهای اعضای خانواده برای به جریان انداختن پرونده پزشکی و انتقال خانم نازی حسامی به بیرون از زندان برای مداوا کاملا با مقاومت مسئولین مواجه شده و همین موضوع، به وخیم شدن حال وی انجامیده است. خانم نازی حسامی قبل از بازداشت نیز به دلیل ضعف شدید جسمانی ناشی از بیماری, تحت مداوا بوده که این سیردرمان نه تنها با بازداشت ایشان متوقف شده بلکه حبس طولانی مدت در سلول انفرادی نیز بنا بر نظر پزشک بهداری زندان باعث تشدید بیماری ایشان گردیده به طوری که تا کنون دو بار بستری شده است. خانم نازی حسامی نیز چندین بار در اعتراض به رفتارهای غیر انسانی مسئولین زندان و نقض گسترده حقوق بشر، دست به اعتصاب غذا زده و هم اکنون نیز در جلسات بازجویی سکوت اختیار کرده است.
از اعضای جمعیت ال یاسین که به تازگی آزاد شده اند نیز خبر رسیده است، استاد ایلیا هم اکنون تحت شکنجه ها و آزارهای شدید جسمی و روانی قرار دارد تا به هر نحو ممکن اعتراف نامه های دروغین و مجعول تهیه شده توسط مسئولین پرونده را امضا کند. به همین دلیل تا کنون بیش از شصت و پنج روز است که به ایشان اجازه هیچ ملاقاتی داده نشده و خانم شباب حسامی همسر استاد ایلیا تنها دو بار و آن هم به مدت یک دقیقه موفق به مکالمه تلفنی با ایشان شده است. در آخرین مکالمه تلفنی، وضع جسمانی استاد ایلیا به دلیل عوارض شکنجه های شدید و شروع مجدد خونریزی های وسیع ناشی از تزریقات مسموم و مشکوک، بسیار نامساعد بوده است.
کانون حقوق بشر و روابط بین الملل جمعیت ال یاسین بدینوسیله از گروه های پزشکی حقوق بشر درخواست می کند با رسیدگی فوری به وضعیت بحرانی استاد ایلیا و خانم نازی حسامی، هر چه زودتر از بروز فاجعه ی انسانی دیگری در بند 209 زندان اوین جلوگیری نمایند.

ناشناس گفت...

سخن نوروزی نهضت زنان ال یاسین در
nehzatezanan-elyasin.blogfa.com

ناشناس گفت...

به روزیم . ومنتظر شما.وبلاگ تفکر .قدمی دیگر برای اشاعه تلیمات تفکری استاد ایلیا

ناشناس گفت...

هم خانواده
ابا باید بداند همه ما بر تمام اعضای خانواده استادمان آن طور که بر اعضای خانواده خودمان غیوریم، غیوریم و چه بسا بیشتر و بیشتر...
ایلیاهو صدو شصت هزار پدر و مادر و برادر و خواهر دارد....
با تشکر از اطلاع رسانی هایتان...
در ضمن
دوستان لطفا هر کس می داند بگوید که کتاب تازه چاپ شده تعالیم استاد روح الله (والشمس) را از کجا می توانم تهیه کنم؟ چاپ شده اش را دست یکی دو نفر از بچه ها تازه دیدم...

پیام ال یاسین گفت...

جنگ روانی دایره مذاهب اطلاعات علیه خانواده استاد ایلیا

در تاریخ 17/1/88 طی تماس تلفنی دایره مذاهب وزارت اطلاعات با خانم شباب حسامی (همسر استاد ایلیا) به ایشان گفته می شود که برای ملاقات همسر خود فقط تا یک ساعت فرصت دارید که خود را به زندان اوین برسانید. وی به سرعت خود را به همراه دو فرزند خردسال و بیمار به زندان اوین می رساند اما بعد از گذشت ساعت ها انتظار و تحمل فضای امنیتی و پر فشار بازداشتگاه 209 اوین، اعلام می شود که به هیچ عنوان حق ملاقات با همسر خود را ندارد. به کرات مشاهده شده علاوه بر شکنجه جسمی و روانی بازداشت شدگان، دامنه فشارها و شکنجه های روانی به خانواده ی زندانیان نیز کشانده شده و همچنین اعمال چنین رفتارهای دوگانه ای از سوی نهادهای امنیتی یکی از روش های متداول بازجویان اطلاعاتی برای ایجاد فشار و جنگ روانی بر خانواده زندانیان عقیدتی- سیاسی به شمار می آید.

گفتنی است بعد از گذشت نزدیک به سه ماه از بازداشت استادایلیا (پیمان فتاحی) در سلول انفرادی، همسر ایشان تابه حال اجازه ملاقات نداشته و از سوی پزشک معالج، وضعیت سلامتی کودکان خردسال ایشان به علت دوری از پدر و فشارهای وارده بر خانواده استاد ایلیا، نامناسب اعلام شده است.

۸۸-۱-۱۹

یک میلیون پیمان برای آزادی عقیده و بیان گفت...

...امروز ایران قربانگاه آزادی است...


فیلم دعوت جهانی برای شرکت در جنبش


((( یک میلیون پیمان برای آزادی عقیده و بیان )))


به تمام مراکز داخلی و خارجی ارسال شد

http://one-million-promises.blogspot.com

لینک دانلود ورژن موبایل

http://www.4shared.com/file/97614942/6afa658d/yek-million-peyman.html

لینک یوتیوب

http://www.youtube.com/watch?v=KrUk9IoGFu0

احمد گفت...

نامه یکی از شاگردان استاد ایلیا (در خارج از کشور) به آقای خامنه ای...
...
اگر ایران بودم فکر نمیکنم هیچ گاه جرات پیدا میکردم این نامه را بنویسم چرا که دائما احساس می کردم و بارها برایم ثابت شد که چشمانی همواره مرا می نگرد. حتی وقتی حمام می رفتم خیال اسوده ای نداشتم و گمان میکردم چه بسا دوربین های بسیار کوچک دایره مذاهب وزارت اطلاعات در گوشه ای از حمام نظاره گر من باشند و تصاویرم را ثبت می کنند تا در روز مبادا انها را به هرشکل می خواهند مونتاز کنند و برای ارعاب من و اجبارم به انجام هر اقدامی که می خواهند از انها استفاده کنند
...
این نامه را در وبلاگ زیر بخوانید :
http://www.iliyadarband.blogfa.com/

هشداردهنده گفت...

روي سخن مان با يزيديان دايره مذاهب است. كفتارصفتاني كه درطي سالها سعي كرده اند چهره حقانيت را با جعل و تزوير و اعترافات دروغين و تواب سازي مخدوش كنند و امروز قصد دارند از همين روش كثيف براي تخريب ايليا (آقای پیمان فتاحی-رهبر جمعیت ال یاسین) استفاده كنند.
هشدارنامه «حافظان حريم ايليا » در وبلاگ زیربخوانید..
http://hafezaneiliya.blogfa.com

ناشناس گفت...

بنام حقيقت و آزادي

بیانیه شماره دو جمعیت ال یاسین - سال 88
اخبار رسیده از بند 209 اوین حاکی از افزایش فشارها و شکنجه ها بر استاد ایلیا (پیمان فتاحی) برای واداشتن ایشان به همکاری کامل در ضبط فیلم اعترافات دروغین و دیکته شده توسط ماموران امنیتی است.
بر اساس این اخبار پروژه فیلم اعترافات اجباری و مونتاژی بر علیه استاد ایلیا به مرحله نهایی خود رسیده و احتمال پخش رسانه ای آن به نسبت گذشته فزونی یافته است.
ما اعضای جمعیت ال یاسین ضمن محکوم کردن فشارها و شکنجه های شدیدی که در مدت بيش از 11 ماه انفرادی بر استاد ایلیا و برخی از شاگردان ایشان اعمال شده، چنین فیلم هایی را فاقد وجاهت قانونی و برخلاف نص صریح قوانین حقوقی مبنی بر عدم اعتبار اعترافات تحت فشار و شکنجه می دانیم .
واضح است که پخش چنین فیلم هایی مصداق روشن نشراکاذیب و اقدامی در جهت واژگون نمایی حقیقت و ایجاد جنگ روانی بر علیه جمعیت الیاسین و رهبر آن محسوب می شود.
چنین فیلم های اعترافات تلویزیونی ، سابقه روشنی در نزد اذهان عمومی دارد و بی اعتباری چنین جوسازی هایی از پیش بر همه معلوم است و واضح است هر رسانه ای که خود را مجرای این نشر اکاذیب نماید ارزش خود را تا حد یک بنگاه دروغ پردازی تنزل داده است.
ما اعضای جمعیت الیاسین ، در پاسخ به این اقدام ناجوانمردانه به افشاگری های خود در این باره شدت بخشیده و بیش از قبل به مقابله متناسب با این حیله خواهیم پرداخت.


سلام بر پيروان هدايت الهي
جمعي از نمايندگان جمعيت ال‌ياسين

ناشناس گفت...

بنام حقيقت و آزادي

بیانیه شماره دو جمعیت ال یاسین - سال 88
اخبار رسیده از بند 209 اوین حاکی از افزایش فشارها و شکنجه ها بر استاد ایلیا (پیمان فتاحی) برای واداشتن ایشان به همکاری کامل در ضبط فیلم اعترافات دروغین و دیکته شده توسط ماموران امنیتی است.
بر اساس این اخبار پروژه فیلم اعترافات اجباری و مونتاژی بر علیه استاد ایلیا به مرحله نهایی خود رسیده و احتمال پخش رسانه ای آن به نسبت گذشته فزونی یافته است.
ما اعضای جمعیت ال یاسین ضمن محکوم کردن فشارها و شکنجه های شدیدی که در مدت بيش از 11 ماه انفرادی بر استاد ایلیا و برخی از شاگردان ایشان اعمال شده، چنین فیلم هایی را فاقد وجاهت قانونی و برخلاف نص صریح قوانین حقوقی مبنی بر عدم اعتبار اعترافات تحت فشار و شکنجه می دانیم .
واضح است که پخش چنین فیلم هایی مصداق روشن نشراکاذیب و اقدامی در جهت واژگون نمایی حقیقت و ایجاد جنگ روانی بر علیه جمعیت الیاسین و رهبر آن محسوب می شود.
چنین فیلم های اعترافات تلویزیونی ، سابقه روشنی در نزد اذهان عمومی دارد و بی اعتباری چنین جوسازی هایی از پیش بر همه معلوم است و واضح است هر رسانه ای که خود را مجرای این نشر اکاذیب نماید ارزش خود را تا حد یک بنگاه دروغ پردازی تنزل داده است.
ما اعضای جمعیت الیاسین ، در پاسخ به این اقدام ناجوانمردانه به افشاگری های خود در این باره شدت بخشیده و بیش از قبل به مقابله متناسب با این حیله خواهیم پرداخت.


سلام بر پيروان هدايت الهي
جمعي از نمايندگان جمعيت ال‌ياسين

ناشناس گفت...

ضبط فیلم از رهبر جمعیت ال یاسین، بهای آزادی سایر اعضای دربند
طبق آخرین اخبار رسیده از بند امنیتی 209 اوین، دایره مذاهب وزارت اطلاعات ایران شرط آزادی اعضای دربند جمعیت ال یاسین را ضبط فیلم تخریبی بر علیه رهبر این جمعیت برشمرده است. علت آزاد نشدن اعضای دربند ال یاسین از جمله خانم نازی حسامی، استفاده از این افراد به عنوان اهرم فشار بر پیمان فتاحی (استاد ایلیا) اعلام شده است.
پروژه نخ نمای ضبط فیلم در پرونده پیمان فتاحی در حالی مطرح گردیده است که به موازات آن فشار برای ضبط فیلم اعتراف بر تمامی روزنامه نگاران بازداشت شده در روزهای اخیر که تعدادشان از مرز صد ها تن می گذرد همجنان ادامه دارد. ناتوانی دستگاه قضایی از اثبات اتهامات بی اساس امنیتی از یک سو و پافشاری دستگاه اطلاعاتی دولت محمود احمدی نژاد برای حذف و تخریب اجتماعی مخالفان فکری خود از سوی دیگر به این رسوایی بزرگ دامن زده است. این در حالی است که پروژه های نخ نمای فیلم های مونتاژی و اعترافات دروغین نه تنها در در مجامع بین المللی و رسانه های بی طرف جهانی فاقد اعتبار و وجاهت قانونی است بلکه صدا و سیمای جمهوری اسلامی و دیگر رسانه های دولتی در اذهان عمومی به عنوان دستگاه دروغ پراکنی ایران شناخته شده است. بدیهی است پخش چنین فیلم های ساختگی و فرمایشی در رسانه ملی حکایت از فساد مافیای رسانه ای در ایران دارد.
قابل ذکر است که علاوه بر رهبر جمعیت ال یاسین هم اکنون 8 تن دیگر به نام نازی حسامی، مرتضی رسولیان، مهشید نجفی، ماندانا عسکری، فائقه رحیمی و سه تن دیگر همچنان در بند امنیتی 209 بسر می برند.
www.payame-elyasin.blogfa.com