و شاهد و مشهود
منصورون کیستند؟
منصورون را نمی شناسم و شاید هرگز هم نبینمشان اما آنان خود را فرزندان ایلیا می خوانند. کسانی که ایلیا را میشناسند می دانند که آرزوی فرزند ایلیا بودن، آرزوی اهل خانواده او بودن و آرزوی پیوندی ابدی با او داشتن، یکی از معدود آرزوهایی است که برای رسیدن به آن و محقق شدنش پرداختن هر قیمتی کم است. حتی داشتن و دیدن رویای آن هم شیرین و آرامش بخش است.
ایلیا معلم بسیاریست و محبوب بسیاری دیگر. بعضی او را سَرور و برخی راهنما و نجات دهنده می خوانند. ایلیا برای بسیاری استاد است و برای بعضی دوست. پدر اما ... چیز دیگریست. پیوند پدر و فرزندی نوعی دیگر است. پیوندی ابدی و همیشگی است. هیچ چیز و هیچ کس جز خداوند نمی تواند این پیوند را جدا کند. پیوندی که جدایی در آن ممکن نیست. فرزندان، نشانه ها و شباهتهایی بسیاری به پدران دارند. نشانه هایی از او و شباهتهایی به او که از خون و روح پدر ریشه گرفته است. مِهر پدر به فرزند هم مِهر دیگریست. آغوش پدر در سخت ترین و دلهره آور ترین شرایط آرام ترین و امن ترین جای دنیاست و شانه هایش مهربانترین و محکمترین مامن برای آرام گرفتن و تکیه کردن. پدر برای فرزندانش قابل اعتمادترین هاست. او زندگیش را وقف راحتی و خوشبختی فرزندانش می کند. فرزند از پدر ارث می برد و جانشین اوست. دعای پدر در حق فرزند اجابت شدنی است گرچه دعاهای ایلیا همه...
حال اگر آن پدر ایلیا باشد، ایلیایی که به همه، خوب و بد، دوست و دشمن مهر می ورزد؛ ایلیایی که برای همه دوستداران و بندگان خداوند راهنما و تکیه گاه است؛ ایلیایی که می توانی به او اعتماد کنی تا آن حد که زندگیت و روحت را به او بسپاری و ایمان داشته باشی که بهترینها در انتظارت خواهد بود؛ آن گاه، زندگی به شادیِ همیشگی و جاودانه بدل خواهد شد. فرزند ایلیا بودن، مثل همیشه در بهشت بودن است حتی اگر همه چیز به ظاهر جهنمی باشد. فرزند او بودن، رضایت، اطمینان و آرامشی جاودانه است که هرگز پایانی بر آن نیست. آنچه ایلیا به فرزندانش می بخشد نور است و برکت. خدمتگزار و تسلیم خداوند بودن و عشق و ایمانی که بسیاری از مردان بزرگ برای به دست آوردن ذره ای از آن، زندگی های بسیار پرداختند. اگر پدران دیگر راه رفتن را به فرزندانشان می آموزند، او پرواز کردن را یاد می دهد. اگر دیگران راههای خوشبختی در زندگی این دنیا را نشان فرزندانشان میدهند او جاودانه زیستن در آسمانها را به ارمغان می آورد. پروازی ابدی در آسمان، همراه و همسفر او بودن و همرقص او در همه میدانهای زندگی و همه آهنگهای مختلفش. و همه اینها را هم که کنار بگذاری آرزوی فرزند او بودن، بزرگترین آرزوهاست چون او دوست داشتنی ترین هاست
شنیده ام و نشانه ها و محصولاتشان می گوید که منصورون از قوی ترین ها، با ایمان ترین ها و توانمندترینهایند. آنان خود را اینگونه معرفی کرده اند: « يكي از معلمان بزرگ منصورون، منصور حلاج مي باشد و روش منصورون تبعيتي از روش منصور حلاج است. از ديدگاه منصورون اتصال به خداوند بدون قرباني شدن براي خداوند ممكن نيست. اينان زندگي حقيقي را در شهادت دانسته و هر لحظه آمادة شهادت اند. بسيار شايسته تر است كه اين شهادت با بيشترين درد و رنج ممكن اتفاق بيفتد همانطور كه براي منصور حلّاج اتفاق افتاد. بدن او قطعه قطعه و سپس به آتش كشيده شد... هر چقدر اندازة اين رنج بزرگ تر باشد، اتصال انسان به خداوند كامل تر و جذب او در حضور خداوند عميق تر خواهد بود. منصورون، همچنين خود را مجذوبين خدا مي دانند. مجذوبيني كه تمام سعي و تمام قصدشان، ذوب شدن در خداوند و يگانگي با اوست. آن ها در جستجوي پيروزي هاي انساني و دنيايي نبوده بلكه پيوسته در جستجوي فتح و نصر الهي اند زيرا توفيق حقيقي را توفيق الهي مي دانند و اين توفيق واقع نمي شود مگر در تحقق نظر و ارادة خداوند. از جمله اصول و آموزه هايي كه در منصورون مورد تأكيد بيشتر قرار گرفته است وفاداري محض، غيرت الهي و مردانگي، از خودگذشتگي كامل، شجاعت تمام، حفظ اسرار و مبارزة با باطل و كفر و شرك و نفاق است منصورون با نام «فدائيان خدا» نيز خوانده مي شوند
از ديدگاه منصورون امير المومنين علي ، امام حسين (ع) و (از شخصيت هاي قديمي تر) عيسي مسيح (ع) جملگي از فدائيان خدا بوده و بنابراين از مقتدايان و معلمان بزرگ منصورون محسوب میشوند
[1]«
شاید هرگز به آن حد توانمند و دارای قدرت تفکر و تحلیل نباشم و نشوم. شاید هرگز مثل منصورون، حلاج وار مبارزه نکنم. شاید برکت و نعمت ایمانی قوی و آبدیده را نداشته باشم. شاید حتی عشقم به او، در اولین کوره بسوزد و خاکستر شود. شاید تردیدها هیچ وقت ترکم نکنند و سختی ها امانم را ببرند. شاید قصدم محکم و عزمم جزم نباشد. شاید همه سعی ام را بکنم اما اشتباه هم بشود، شاید جاهایی خودبینی و خودخواهی، مانع فداکاری و از خودگذشتگی ام شود، شاید خیلی از اشاره ها و نشانه ها را نفهمم و قدرشناسی را فراموش کنم
اما وفاداری؛ وفادار بودن به او و به عهدی که میان ماست، محکم کردن پیوندی که بین ما برقرار است از هر کسی و در هر شرایطی بر می آید. شاید باهوشترین، توانمندترین، قوی ترین، عاشق ترین و با ایمان ترین یا خوبترینها نباشم اما می توانم و می خواهم که وفادارترین ها باشم و فکر می کنم هر دوستدار وفادار و هر مبارز حق که با تمام
توان برای آشکاری حق می کوشد، می تواند یکی از فرزندان ایلیا باشد
شاهدان ایلیا
[1]( برگرفته از متن آشنایی با منصورون( قسمت اول) - تالیف منصورون (فرزندان ایلیا
۳ نظر:
سلام...
عکس هایی از استاد ایلیا میم رام الله در فتو بلاگ:
http://ostaad-fattah.webphoto.ir/
لینک شدید...
لطفا لینک کنید...
خدا قوت
کانون حقپقت گرایی ایلیا
بدین وسیله ازدوست داران و پیروان استاد ایلیا میم دعوت می کنیم درراستای تحقق گسترش تعالیم ، آشکاری حقیقت، حنثی سازی سم پاشی وتهاجم کوردلان ، در فاز اول اقدامات کانون حقپقت گرایی ایلیا به عنوان وظایف وجدانی و عمومی ، اعلام وفاداری و هم پیمانی و حمایت از استاد و شاگردانشان درشرایط بحران ، نظرات خودرا با عنوان " تاثیراستاد ایلیا میم در زندگی من " در هر کدام از محورهای زیردر بخش نظرات وبلاگ با اسامی مستعار درج بفرمایند :
تعریف و برداشت من از خدا قبل و بعد از آشنایی با استاد چه تغییراتی کرد چه تحولاتی پس از آشنایی بااستاد در زندگی من ایجاد شد ؟ روند حل مسائل و مشکلات و مواجهه با سختی هاچه تغییری کر د؟ به لحاظ شخصیتی چه تغییراتی کردم ؟ و....
http://k-haghighat-ilia.blogfa.com
http://mansouroon.blogspot.com/
ارسال یک نظر